1.کنجکاوی را دنبال کنید:
" من هیچ استعداد خاصی ندارم، فقط عاشق کنجکاوی هستم."
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا
کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می
خورد به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام.
شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟ پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای
رسیدن به موفقیت.
2.پشتکار گرانبهاست:
"من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم"
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را
برساند.پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان
برسانید.با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.
3.تمرکز بر حال:
" مردی که بتواند در حالی که غذا می خورد، با ایمنی رانندگی کند،از لذت غذا
خوردن آنطور که سزاوار ان هست بهره نمی برد."
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر 2 اسب سوار شوی.من دوست
داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز را.یاد بگیرید
که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می
دهید.انرژی متمرکز، توان افراد است و این، تفاوت پیروزی و شکست است.
4.تخیل قدرتمند است:
"تخیل همه چیز است.می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود.تخیل به مراتب
از دانش مهم تر است."
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما
در آینده است.نشانه واقعی هوش، دانش نیست، تخیل است.آیا شما هر روز ماهیچه
های تخیل تان را تمرین می دهید؟ اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت
سکون دربیایند.
5.اشتباه کردن:
" کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد."
هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه، شکست نیست.اشتباهات، شما را
بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند،اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید.قدرتی
که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید.من این را قبلا گفته ام و اکنون هم
می گویم.اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را
3 برابر کنید.
6.زندگی در لحظه:
"من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمد."
تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحطه باشید.شما زمان حال را
با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید.بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار
است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید.این تنها زمانی
است که وجود دارد.
7.خلق ارزش:
"سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید باارزش شوید."
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود را صرف ایجاد
ارزش کنید.اگر شما باارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید.استعدادها و موهبت
هایی که دارید را کشف کنید.بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را
در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد.تلاش کنید تا باارزش شوید و
موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.
8.انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید:
"دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن."
شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید؛
به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید
و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی تان تغییر کند،باید
خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر
خواهد کرد.
9.دانش از تجربه می آید:
"اطلاعات به معنای دانش نیست.تنها منبع دانش، تجربه است."
دانش از تجربه می آید.شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید،اما این
بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد.شما باید این کار را تجربه
کنید تا از ان آگاهی پیدا کنید.
تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید!وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات
اضافی نکنید.دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.
10.اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید:
"اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد."
دو گام هست که شما باید انجام بدهید: اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی را
که می کنید یاد بگیرید،این یک امر حیاتی است.گام دوم هم اینکه شما بازی را از
هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید.اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام
دهید موفقیت از آن شماست.
"خانه دوست کجاست؟"
در فلق بود که پرسید سوار
"خانه دوست کجاست؟"
در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست."
خانه دوست کجاست
Poem name : THE ADDRESS
The rider asked in the twilight “Where is the friend’s house?”
The rider asked in the twilight “Where is the friend’s house?”
Heaven paused
The passerby bestowed the flood of light on his lips to darkness of sands
And pointed to a poplar and said:
“Near the tree
Is a garden-line greener than God’s dream?
Where love is bluer than the feathers of honesty
Walk to the end of the lane, which emerges from behind puberty
Then turn towards the flower of solitude
Two steps to the flower
Stay by the eternal mythological fountain of earth where a transparent fear will visit you
In the flowing intimacy of the space you will hear a rustling sound
You will see a child
Who has ascended a tall plane tree to pick up chicks from the nest of light?
Ask him
Where is the friend’s house?
Where is the friend’s house?