هنری

هنری-فرهنگی-متفرقه

هنری

هنری-فرهنگی-متفرقه

نظریه آلفرد لوثار وگنر، (Alfred Wegener)

آلفرد لوثار وگنر، (Alfred Wegener) دانشمند، زمین‌شناس و هواشناس آلمانی در ۱۱ آبان ۱۲۵۹ هجری خورشیدی در شهر برلین متولد شد. شهرت اصلی این دانشمند بابت نظریهٔ جدایش قاره‌ها می‌باشد که آن را در سال ۱۲۹۴ خورشیدی ارائه کرد.بر اساس این نظریه قاره‌های زمین دارای حرکت بطئی می‌باشند. با این وجود وگنر قادر نشد سازوکار این حرکت را اثبات نماید چرا که این نظریه بیشتر بر اساس شواهد موجود شکل گرفته بود لذا این نظریه تا دهه چهل که مدارک معتبری بر اساس اکتشافات مختلف مبنی بر جابجایی قاره‌ها به دست آمد، پذیرفته نشد.این دانشمند در ۱۱ آبان ۱۳۰۹ درگذشت.وگنر، در کتابی که در سال 1915 منتشر کرد، اصول عقاید خود را شرح داده است. او معتقد به وجود قاره ای عظیم به نام پانگه آ (به معنای همه ی خشکی ها ) است که در حدود 200 میلیون سال پیش، شروع به قطعه قطعه شدن کرد و سرانجام قاره های امروزی را به وجود آورد.
این قاره (پانگه آ) چند میلیون سال بعد مبدل به دو قاره بزرگ لورازیا (laurasia) و گندوانا (Gondwana) شد که اولی شامل آمریکای شمالی، گرینلند و بیشتر قسمتهای آسیا و اروپای امروزی است و دومی آمریکای جنوبی، آفریقا ، قطب جنوب، هندوستان ، استرالیای کنونی را شامل می شده است.
فاصله دو قاره لورازیا و گندوانا را دریایی به نام تتیس (Tethys) پر می کرده است که امروزه دریاهای مدیترانه، مازندران و سیاه را بازمانده های آن می دانند. وسعت این دریای اولیه را هم از روی طبقات چین خورده ای که از جبل الطارق تا اقیانوس آرام امتداد دارند می توان تشخیص داد، زیرا این رسوبات در کوه های پیرنه، آلپ، قفقاز، البرز، اطلس و هیمالیا یافت می شوند.
چیزی از تقسیم شدن پانگه آ نگذشته بود که آمریکا جنوبی و آفریقا نیز به صورت یک قطعه از گندوانا جدا شدند . بعدها با پدید آمدن اقیانوس اطلس جنوبی، این دو قاره نیز ازهمدیگر مجزا گشتند.
در حدود 65 میلیون سال قبل اقیانوس اطلس توسعه بیشتری به سمت شمال یافت، استرالیا از قطب جنوب جدا شد و هندوستان نیز شروع به حرکت به سمت شمال و پیوستن به آسیا کرد.
به طور کلی دلایلی که در کتاب ونگر برای درست بودن نظریه ی جابه جایی قاره ها ارائه شده اند عبارتند از :
1 – انطباق حاشیه ی قاره ها:
وگنر، شباهت زیادی را میان دو حاشیه ی شرقی آمریکای جنوبی و غربی آفریقا یافته بود، و همین شباهت ظاهری می توانست دلیل بر این موضوع باشد که در گذشته، این دو قاره به هم متصل بوده و بعدها از هم جدا شده اند.
2 – سنگواره ها :
بعضی از سنگواره هایی که امروزه در روی دو قاره مجاور هم پیدا می شوند، حاکی از آنند که در گذشته آن قاره ها یک پارچه بوده اند.
3 – اقسام سنگ ها و شباهت های ساختاری :
اگر قاره ها در گذشته به هم متصل بوده اند، قاعدتاً باید سنگ هایی مربوط به زمانهای گذشته که امروز در آنها دریافت می شود، از لحاظ سن و جنس مشابه باشند. وجود چنین شباهتی میان سنگ های شمال غرب آفریقا و شرق برزیل به اثبات رسیده است. در این مناطق ، سنگهای متعلق به 550 میلیون سال پیش ، در کنار سنگ های قدیمی و دو میلیارد ساله هستند، تشابه سنگها طوری است که فقط با فرض متصل بودن قاره ها به هم در گذشته های بسیار دور قابل توجیه است.
4 – آب و هوا :
‌ وقتی ثابت شد که در قسمتهایی از قاره های واقع در نیم کره ی جنوبی که امروزه در حدود منطقه استوا قرار دارند، آثار یخچالی مشاهده شده است وگنر نتیجه گرفت که در گذشته، همه ی آن مناطق در محل قطب و در کنار همدیگر واقع بوده اند .

درس های طلایی از انیشتین

 

1.کنجکاوی را دنبال کنید:

" من هیچ استعداد خاصی ندارم، فقط عاشق کنجکاوی هستم."

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا

کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می

خورد به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام.

شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟ پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای

رسیدن به موفقیت.

2.پشتکار گرانبهاست:

"من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم"

تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را

برساند.پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان

برسانید.با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.

3.تمرکز بر حال:

" مردی که بتواند در حالی که غذا می خورد، با ایمنی رانندگی کند،از لذت غذا

خوردن آنطور که سزاوار ان هست بهره نمی برد."

پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر 2 اسب سوار شوی.من دوست

داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز را.یاد بگیرید

که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می

دهید.انرژی متمرکز، توان افراد است و این، تفاوت پیروزی و شکست است.

4.تخیل قدرتمند است:

"تخیل همه چیز است.می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود.تخیل به مراتب

از دانش مهم تر است."

آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما

در آینده است.نشانه واقعی هوش، دانش نیست، تخیل است.آیا شما هر روز ماهیچه

های تخیل تان را تمرین می دهید؟ اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت

سکون دربیایند.

5.اشتباه کردن:

" کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد."

هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه، شکست نیست.اشتباهات، شما را

بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند،اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید.قدرتی

که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید.من این را قبلا گفته ام و اکنون هم

می گویم.اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را

3 برابر کنید.

6.زندگی در لحظه:

"من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمد."

تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحطه باشید.شما زمان حال را

با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید.بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار

است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید.این تنها زمانی

است که وجود دارد.

7.خلق ارزش:

"سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید باارزش شوید."

وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود را صرف ایجاد

ارزش کنید.اگر شما باارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید.استعدادها و موهبت

هایی که دارید را کشف کنید.بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را

در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد.تلاش کنید تا باارزش شوید و

موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.

8.انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید:

"دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن."

شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید؛

به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید

و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی تان تغییر کند،باید

خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر

خواهد کرد.

9.دانش از تجربه می آید:

"اطلاعات به معنای دانش نیست.تنها منبع دانش، تجربه است."

دانش از تجربه می آید.شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید،اما این

بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد.شما باید این کار را تجربه

کنید تا از ان آگاهی پیدا کنید.

تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید!وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات

اضافی نکنید.دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.

10.اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید:

"اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد."

دو گام هست که شما باید انجام بدهید: اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی را

که می کنید یاد بگیرید،این یک امر حیاتی است.گام دوم هم اینکه شما بازی را از

هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید.اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام

دهید موفقیت از آن شماست.